ادراک حسی افلاطون در نظام پارمنیدسی
نویسندگان
چکیده
برای مدت ها رابطۀ ادراک حسی با معرفت از نظر افلاطون به نحوی بر اساس تفکر ارسطویی یا تفکر افلوطینی توجیه می شد، اما به تازگی آراء دیگری در این باره مطرح است که در آن دریافت اصلی خود افلاطون محل مداقه قرار می گیرد. این دیدگاه هنگامی جدی تر می شود که در مواردی همچون رسالۀ تئه تتوس (184 الف تا 187) ملاحظه می کنیم که افلاطون برخلاف نظر ارسطو و افلوطین نقشی را برای ادراک حسی در معرفت قائل نیست. هدف از این مقاله برجسته ساختن همین رویکرد است که با ارجاع به مکالمات افلاطون به پیش می رود. بدین ترتیب، چنین وجهۀ نظری از سوی افلاطون محور مهمی را در معرفت شناسی او شکل می دهد که به نظر می رسد با تفاسیر قدیم و حتی جدید مغایرت دارد. ما در اینجا بیش تر بر وجه سلبی معرفت افلاطونی تأکید می کنیم و به وجه ایجابی آن چندان نمی پردازیم، هرچند در پی تأکید بر وجه سلبی وجه ایجابی معرفت شناسی افلاطونی نیز تا حدودی بررسی می شود.
منابع مشابه
ادراک حسی،تخیل و حافظه در نظام فکری آگوستین
آگوستین مانند هر فیلسوف مسیحی دیگری در سدههای میانه، اولین و اصلیترین دغدغهاش نه فلسفهورزی بلکه دینداری است. روشن است که آنچه در دین اصل است ایمان به خداست نه شناخت نظری او؛ اما برای هر دینداری بایسته است که در پیِ شناخت نظری نیز برآید تا بتواند از آنچه بدان گرویده، دفاع کند. آگوستین بهپیروی از نوافلاطونیان بر آن است که شناخت خداوند از توان بشر بیرون است، اما نظر به اینکه خداوند آدمی را ...
متن کاملادراک حسی،تخیل و حافظه در نظام فکری آگوستین
آگوستین مانند هر فیلسوف مسیحی دیگری در سده های میانه، اولین و اصلی ترین دغدغه اش نه فلسفه ورزی بلکه دین داری است. روشن است که آنچه در دین اصل است ایمان به خداست نه شناخت نظری او؛ اما برای هر دین داری بایسته است که در پیِ شناخت نظری نیز برآید تا بتواند از آنچه بدان گرویده، دفاع کند. آگوستین به پیروی از نوافلاطونیان بر آن است که شناخت خداوند از توان بشر بیرون است، اما نظر به اینکه خداوند آدمی را ب...
متن کاملادراک حسی در پدیدار شناسی مرلوپونتی
مرلوپونتی فیلسوف پدیدار شناس فرانسوی در خصوص ادراک حسی به نقادی آرای عقلی مذهبان و تجربی مذهبان می پردازد و با الهام از اندیشه اگزیستانس درهیدگر و پدیدارشناسی هوسرل با ردیگرادراک حسی را مورد تحقیق قرارمی دهد و این مقاله به طور اجمال به آن پرداخته است.
متن کاملنسبت فضیلت با سعادت در نظام اخلاقی افلاطون
مکاتب اخلاقی کلاسیک، به ویژه نظام اخلاقی افلاطون، با مشخصة «سعادتگرایی» شناخته میشوند. آموزة بنیادین «سعادتگرایی» این است که مطلوب نهایی انسان، نیل به سعادت است و همة فعالیتهای آدمی در پرتو این هدف والا، ارج وقرب پیدا میکنند. معمولاً گفته میشود که فضیلت اخلاقی، راه رسیدن به سعادت را هموار میکند؛ اما نسبت میان این دو نیازمند بررسی دقیقتری است. در این مقاله، دو مدل برای ترسیم نسبت فضیلت و...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
حکمت و فلسفهجلد ۴، شماره ۱۶، صفحات ۹-۲۶
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023